قوانین کاربردی در زندگی



سلام دوستان 

من دیشب که میخواستم کارهای امروزما مرور کنم دیدم 4 تا کار همزمان برنامه ریزی کردم 

یکی اینکه امروز باید بچم را میرسوندم خونه مادر خانمم دوم اینکه باید خانمم را میرسوندم 

کلاس و سوم اینکه قرار کاری تو دفتر گذاشته بودم 

چهارم اینکه باید می رفتم سر عمل یکی از جراحها 

راستی با پدرم هم قرارگذاشته بودم

دیدم دیگه با این گندی که زدم کاری ازم بر نمی اید

با خدا صحبت کردم طبق حرف خودش تو قران که

     

             ایا خدا برای بندش کافی نیست

 

رفتموسراغشو گفتم اقا کارما رو راه بنداز 

حالا فکر کن چی شد جراحه بهم زنگ زد گفت بجای اینکه صبح اول وقت بیای ساعت 10 بیا چون این عملش فلان طور انجام میشه و اولش به شما احتیاج ندارم

یعنی دقیقا زمانی که من لازم داشتم برای رسوندن

بچم وخانمم

خوب پس وکیلم اینطوی برنامه ریزی کرد که اول رسومدن خانواده بعد برم بیمارستان 

مونده قرار با پدر و قرار کاری

با مشتری صحبت کردم گفت صبح ساعت 10.30 میاید چون دیشب مجور شده بره خارج از شهر و داره برمیگرده

تازه کلی هم عذز خواهی کرد

پدرم هم زنگ زدن بهم گفتند من کاری دارم میرم اول اون را انجام میدم بعد مییام پیشت

تمام شد و رفت 

دقیقا ایطوری شد که 

اول بچما رسوندم 

بعد همسرما

بعد رفتم اتاق عمل 

ساعت 11 مشتری امد و من 10 دقیقه بعدش رسیدم 

و پدرم هم 11.45 امد سراغ من

وتازه خانمم میگفت امروز اولین باری که دارم درست سر وقت میرسم به کلاس

تازه خانمم کاری داشت که یادش رفته بود انجام بده اونم براش انجام دادم قبل خارج شدن از خونه

​​

                اقا امتحان کن واقعا عالی و پر  برکته

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


ای نهم negareyas وبلاگ مسجد امام حسین(ع) روستای كیاگهان و دادقانسرا از توابع بخش کومله شهرستان لنگرود فروشگاه معرفی اجناس Online-store66 برنامه نويسي - طراحي وب کاهش وزن تبریز دیجی لینکلر - بزرگترین وب کامپیوتر و موبایل jelveyemahtabr کمپانی دارو سازی مرک